روند حوادث در ایران آنچنان با سرعت به پیش می رود که شما اگر حتا یک روز از اخبار دور بمانی ، دقیقاٌ مانند اصحاب کهف میمانی که انگار سیصد سال در این جهان نبوده ای ! با این وصف در این نوشتار سعی بر آن است که با نگاهی به وقایع دو هفته اخیر ، با این نتیجه گیری منطقی برسیم که نه تنها جنبش سبز را سر ایستادن نیست بلکه بقول معروف " ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند " تا این جنبش آزادیخواهی در کمال صحت و سلامت و قویتر از همیشه به سر منزل مقصود برسد . جهت اثبات این مدعا به چهار واقعه در طول دو هفته گذشته اشاره می کنم . این چهار واقعه عبارتند از :
1 - پاره کردن و سوزاندن عکس خمینی و در پی آن
2 - راهپیمایی چند صد نفره عوامل و نوکران و خودباختگان رژیم - بخوانید طرفداران واقعی - در روز جمعه چهارم دیماه که به شهادت تصاویر پخش شده از صدا و سیمای رژیم ، اسباب رسوایی شد .
3 - خیزش و حرکت اصیل و - بمعنای واقعی کلمه - خودجوش مردم و جوانان این آب و خاک در روز عاشورا که با شدت و خشونت هر چه تمامتر از جانب عوامل ، مزدوران و قمه کشان ولایت مورد پذیرایی قرار گرفت و باز ، در پی آن
4 - راهپیمایی فرمایشی لایه های مشخصی از مردم در روز چهار شنبه نهم دیماه که بدلایل زیر بیشترین کمک را به پیشرفت جنبش سبز خواهد کرد
خیمه شب بازی توهین به عکس خمینی و تظاهرات روز جمعه چهارم دیماه که اولی با پوشش وسیع خبری و هوچیگری مخصوص تبلیعاتی مواجه و دومی در سکوت خبری کامل برگزار شد نشان داد که :
یکم - خود جمهوری اسلامی هم به این باور رسیده است که حساب آقای خامنه ای دیگر هیچ اعتباری ندارد و شعارها و ناسزاهای مردم به ایشان که ار مدتها قبل به اشکال مختلف در جریان بوده اساساٌ ناسزا و توهین محسوب نشده و قبایی است که برازنده قامت ایشان می باشد .
دوم - رژیم جمهوری اسلامی به مثابه غریقی می ماند که برای نجات خویش به هر خس و خاشاکی دست می یازد وحاضر است از تمام مقدسات خود مایه بگذارد و آنها را نیز به لجن بکشد و
سوم - اینکه تعداد طرفداران واقعی یعنی کسانی که حاضرند برای جمهوری اسلامی چند قدم بردارند - آنهم در پایتخت ام القرای اسلامی ! - حتا آنقدر نیست که بتوان یک تصویر لانگ شات ابرومند را پر کند
در خصوص وقایع مرتبط با روز عاشورا ( ششم دیماه ) و عکس العمل حقیرانه و مسخره آمیز رژیم میتوان به روشنی به این نکات پی برد که :
یک - همراهان جنبش سبز آزادیخواهی توانسته اند آنچنان شبکه اجتماعی قدرتمندی را شکل دهند که بدون صدور حتا یک بیانیه از جانب آقایان موسوی و کروبی بتوانند در یک اقدام کاملاٌ هماهنگ و صلح آمیز ، هسته مرکزی شهر را در اختیار خود قرار دهند و جنایتکاران را به وحشت اندازند .
دو - برغم ادعای واهی رژیم و برخی از جیره خوران و خیانتکاران داخلی و خارجی ، این جنبش ثابت کرد که خشونت زا نیست چرا که در یک خیزش اجتماعی به ابعاد جنبش سبز خشونت تعریف استاندارد خود را دارد . به سخن دیگر میتوان اذعان کرد که اگر این جنبش اهل خشونت بود در حرکت اعتراضی روز عاشورا و در پاسخ به جنایت عوامل رژیم میبایستس حداقل یکصد اتوبوس به آتش کشیده میشد و دهها بانک و اداره دولتی در حاشیه خیابان های اصلی شهر تخریب می شد به همین دلیل نمیتوان به هیچ عنوان واژگونی چند دستگاه خودروی نیروی انتظامی را بعنوان خشونت تلقی کرد .
سه - آنچه در یک روز تعطیل ، بدون تبلیغات صدا و سیما و برغم تهدیدات امنیتی سران کودتا و همچنین بدون اتوبوس و متروی مجانی و تشویق و حتا ارعاب کارمندان و دانش آموزان وسربازان اتفاق می افتد را بهیچ عنوان نمیتوان با حرکت کاملاٌ نمایشی روز چهارشنبه مقایسه کرد ! بویژه اینکه کیک و ساندیس و غذا و پول بیت المال و چه و چه نیز در میان باشد . یادآوری آنچه در روز جمعه چهارم دیماه و پس از نماز جمعه گذشت خالی از فایده نیست چرا که یک طرفدار واقعی نیازی به هیچکدام از تسهیلات فوق ندارد .
آنچه اما بیش از هر نکته دیگر ذهن نگارنده را بخود معطوف کرده است این واقعیت جالب است که جمهوری اسلامی با آنچه در روز چهارشنبه برای جمع کردن سیاهی لشکر انجام داد ، خواسته یا ناخواسته بیشترین میزان تحقیر و توهین را در حق طرفدارنماهای خود انجام داد و آن عبارت از این بود که ارزش انسانی آنان را لگد مال کرد و شخصیت شان را در حد حیوانات دست آموز پایین آورد چرا که به همگان ثابت کرد که هواداران یک رژیم دیکتاتوری را میتوان به بهای بسیار نازل به هر رقاص بازی واداشت و چون یک سگ - قصد توهین به سگ ها نیست - وادار به دویدن در پی استخوانی یا کیک و ساندیسی نمود .
آنچه اما بیش از پیش به همه جهانیان و بویژه به خود مبارزان راه آزادی و سبزهای ایرانی ثابت شد بالا بردن مقام انسانی ایشان و اثبات حقانیت و اعتبار این جنبش بود . بدیهی است بهای آزادی میهن از چنگال این هیولاها ، بسیار بیش از این است . گوهر ناب آزادی را نمیتوان با کیک و ساندیس و اتوبوس و متروی مجانی و مرخصی تشویقی یک روزه و از ترس نتبیه اداری بدست آورد . والسلام
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
1 - پاره کردن و سوزاندن عکس خمینی و در پی آن
2 - راهپیمایی چند صد نفره عوامل و نوکران و خودباختگان رژیم - بخوانید طرفداران واقعی - در روز جمعه چهارم دیماه که به شهادت تصاویر پخش شده از صدا و سیمای رژیم ، اسباب رسوایی شد .
3 - خیزش و حرکت اصیل و - بمعنای واقعی کلمه - خودجوش مردم و جوانان این آب و خاک در روز عاشورا که با شدت و خشونت هر چه تمامتر از جانب عوامل ، مزدوران و قمه کشان ولایت مورد پذیرایی قرار گرفت و باز ، در پی آن
4 - راهپیمایی فرمایشی لایه های مشخصی از مردم در روز چهار شنبه نهم دیماه که بدلایل زیر بیشترین کمک را به پیشرفت جنبش سبز خواهد کرد
خیمه شب بازی توهین به عکس خمینی و تظاهرات روز جمعه چهارم دیماه که اولی با پوشش وسیع خبری و هوچیگری مخصوص تبلیعاتی مواجه و دومی در سکوت خبری کامل برگزار شد نشان داد که :
یکم - خود جمهوری اسلامی هم به این باور رسیده است که حساب آقای خامنه ای دیگر هیچ اعتباری ندارد و شعارها و ناسزاهای مردم به ایشان که ار مدتها قبل به اشکال مختلف در جریان بوده اساساٌ ناسزا و توهین محسوب نشده و قبایی است که برازنده قامت ایشان می باشد .
دوم - رژیم جمهوری اسلامی به مثابه غریقی می ماند که برای نجات خویش به هر خس و خاشاکی دست می یازد وحاضر است از تمام مقدسات خود مایه بگذارد و آنها را نیز به لجن بکشد و
سوم - اینکه تعداد طرفداران واقعی یعنی کسانی که حاضرند برای جمهوری اسلامی چند قدم بردارند - آنهم در پایتخت ام القرای اسلامی ! - حتا آنقدر نیست که بتوان یک تصویر لانگ شات ابرومند را پر کند
در خصوص وقایع مرتبط با روز عاشورا ( ششم دیماه ) و عکس العمل حقیرانه و مسخره آمیز رژیم میتوان به روشنی به این نکات پی برد که :
یک - همراهان جنبش سبز آزادیخواهی توانسته اند آنچنان شبکه اجتماعی قدرتمندی را شکل دهند که بدون صدور حتا یک بیانیه از جانب آقایان موسوی و کروبی بتوانند در یک اقدام کاملاٌ هماهنگ و صلح آمیز ، هسته مرکزی شهر را در اختیار خود قرار دهند و جنایتکاران را به وحشت اندازند .
دو - برغم ادعای واهی رژیم و برخی از جیره خوران و خیانتکاران داخلی و خارجی ، این جنبش ثابت کرد که خشونت زا نیست چرا که در یک خیزش اجتماعی به ابعاد جنبش سبز خشونت تعریف استاندارد خود را دارد . به سخن دیگر میتوان اذعان کرد که اگر این جنبش اهل خشونت بود در حرکت اعتراضی روز عاشورا و در پاسخ به جنایت عوامل رژیم میبایستس حداقل یکصد اتوبوس به آتش کشیده میشد و دهها بانک و اداره دولتی در حاشیه خیابان های اصلی شهر تخریب می شد به همین دلیل نمیتوان به هیچ عنوان واژگونی چند دستگاه خودروی نیروی انتظامی را بعنوان خشونت تلقی کرد .
سه - آنچه در یک روز تعطیل ، بدون تبلیغات صدا و سیما و برغم تهدیدات امنیتی سران کودتا و همچنین بدون اتوبوس و متروی مجانی و تشویق و حتا ارعاب کارمندان و دانش آموزان وسربازان اتفاق می افتد را بهیچ عنوان نمیتوان با حرکت کاملاٌ نمایشی روز چهارشنبه مقایسه کرد ! بویژه اینکه کیک و ساندیس و غذا و پول بیت المال و چه و چه نیز در میان باشد . یادآوری آنچه در روز جمعه چهارم دیماه و پس از نماز جمعه گذشت خالی از فایده نیست چرا که یک طرفدار واقعی نیازی به هیچکدام از تسهیلات فوق ندارد .
آنچه اما بیش از هر نکته دیگر ذهن نگارنده را بخود معطوف کرده است این واقعیت جالب است که جمهوری اسلامی با آنچه در روز چهارشنبه برای جمع کردن سیاهی لشکر انجام داد ، خواسته یا ناخواسته بیشترین میزان تحقیر و توهین را در حق طرفدارنماهای خود انجام داد و آن عبارت از این بود که ارزش انسانی آنان را لگد مال کرد و شخصیت شان را در حد حیوانات دست آموز پایین آورد چرا که به همگان ثابت کرد که هواداران یک رژیم دیکتاتوری را میتوان به بهای بسیار نازل به هر رقاص بازی واداشت و چون یک سگ - قصد توهین به سگ ها نیست - وادار به دویدن در پی استخوانی یا کیک و ساندیسی نمود .
آنچه اما بیش از پیش به همه جهانیان و بویژه به خود مبارزان راه آزادی و سبزهای ایرانی ثابت شد بالا بردن مقام انسانی ایشان و اثبات حقانیت و اعتبار این جنبش بود . بدیهی است بهای آزادی میهن از چنگال این هیولاها ، بسیار بیش از این است . گوهر ناب آزادی را نمیتوان با کیک و ساندیس و اتوبوس و متروی مجانی و مرخصی تشویقی یک روزه و از ترس نتبیه اداری بدست آورد . والسلام
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
جانا سخن از دهان ما می گویی
ReplyDeleteموفق و پاینده جنبش سبز ایران