چهل و هفت سال پیش در پی حوادثی که نهایتاً به غائله 15 خرداد ختم شد ، خمینی در یک سخنرانی آتشین اینچنین فریاد زد :
اي علماي اسلام! به داد اسلام برسيد! اي قم! اي نجف! اي مشهد! اي اصفهان! به داد اسلام برسيد! رفت اسلام از دست!
قانونی در مجلس آن زمان از تصویب گذشت که به تعبیری مجوز کاپیتولاسیون ( مصونیت کیفری خارجیان ) که خمینی را اینگونه به هوار هوار زدن وادار کرد و فریاد وا اسلاما سر داد . بحث تاریخی نمی کنم که در این باب سخن زیاد گفته شده و نوشته شده و جای بحث تحلیلی نیست .
آنچه اما من را وادار به برگرداندن سخنان خمینی و جایگزینی کلمه ایران بجای کلمه اسلام - و به تبع آن برخی دیگر از کلمات - در عنوان این نوشتار کرد فتوای خامنه ای در پاسخ به استفتایی در باب التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه بود که طی آن ، خامنه ای خود را تقریباً با همه مقدسات مردم مقایسه کرده و رسمن به همه اعلام کرده که سر التزام و بندگی در آستان قدرت ملکوتی او بسایند و زمین ادب ببوسند وگرنه پست تر از سگ و خوک ( البته به تعبیر اسلامی و قرآنی آن ) هستند و راه سعادت دنیوی و اخروی بر همه ایشان برای ابد بسته است . انصافاً چنین نخوت نکبت باری را در طول تاریخ از هیچ دیکتاتور و مستبدی سراغ ندارم !
بعد از نامه اخیر محسن کدیور به رفسنجانی درباره لزوم عزل خامنه ای و اجرای وظایف قانونی مجلس خبرگان بعنوان مرجع قانونی ناظر بر عملکرد این حیوان دیوانه ، بقول معروف شاهد از غیب رسید و دیگر حجت قانونی ، شرعی و عقلی بر رفسنجانی و بر همگان تمام شد که این جناب آخوندک دیوانه ، با این نگاه حیوانی به مردم کشورش ، واقعاً قصد دارد مملکت را یکراست به ناکجا آباد نیستی و نابودی بکشاند و صد البته که سگان و شغالان آستان بوس هم در اطرافش کم ندارد . اینجاست که باید فریاد زد که آقایان ! اگر ذره ای غیرت دارید ، الان وقت عمل است . جان بی ارزشتان را بیش از این پاس ندارید و در آخر عمرتان برای این مملکت - حداقل برای یک بار هم که شده - مفید باشید
اي علماي اسلام! به داد اسلام برسيد! اي قم! اي نجف! اي مشهد! اي اصفهان! به داد اسلام برسيد! رفت اسلام از دست!
قانونی در مجلس آن زمان از تصویب گذشت که به تعبیری مجوز کاپیتولاسیون ( مصونیت کیفری خارجیان ) که خمینی را اینگونه به هوار هوار زدن وادار کرد و فریاد وا اسلاما سر داد . بحث تاریخی نمی کنم که در این باب سخن زیاد گفته شده و نوشته شده و جای بحث تحلیلی نیست .
آنچه اما من را وادار به برگرداندن سخنان خمینی و جایگزینی کلمه ایران بجای کلمه اسلام - و به تبع آن برخی دیگر از کلمات - در عنوان این نوشتار کرد فتوای خامنه ای در پاسخ به استفتایی در باب التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه بود که طی آن ، خامنه ای خود را تقریباً با همه مقدسات مردم مقایسه کرده و رسمن به همه اعلام کرده که سر التزام و بندگی در آستان قدرت ملکوتی او بسایند و زمین ادب ببوسند وگرنه پست تر از سگ و خوک ( البته به تعبیر اسلامی و قرآنی آن ) هستند و راه سعادت دنیوی و اخروی بر همه ایشان برای ابد بسته است . انصافاً چنین نخوت نکبت باری را در طول تاریخ از هیچ دیکتاتور و مستبدی سراغ ندارم !
بعد از نامه اخیر محسن کدیور به رفسنجانی درباره لزوم عزل خامنه ای و اجرای وظایف قانونی مجلس خبرگان بعنوان مرجع قانونی ناظر بر عملکرد این حیوان دیوانه ، بقول معروف شاهد از غیب رسید و دیگر حجت قانونی ، شرعی و عقلی بر رفسنجانی و بر همگان تمام شد که این جناب آخوندک دیوانه ، با این نگاه حیوانی به مردم کشورش ، واقعاً قصد دارد مملکت را یکراست به ناکجا آباد نیستی و نابودی بکشاند و صد البته که سگان و شغالان آستان بوس هم در اطرافش کم ندارد . اینجاست که باید فریاد زد که آقایان ! اگر ذره ای غیرت دارید ، الان وقت عمل است . جان بی ارزشتان را بیش از این پاس ندارید و در آخر عمرتان برای این مملکت - حداقل برای یک بار هم که شده - مفید باشید
No comments:
Post a Comment