Tuesday, September 28, 2010

مسخره است ! نه ؟

بمبی در یک شهرستان در شمال غربی ایران منفجر می شه . وزیر اطلاعات بلافاصله میگه که افراد مرتبط یا دستگیر شدن یا همین یکی دو ساعته دستگیر میشن ( که آخرش هم نمی شن ) فرداش هم سپاه بر می گرده می گه 30 نفر بمبگذار رو در یک عملیات برون مرزی در خاک عراق کشتیم تموم شد رفت پی کارش . این دلقک بازی بی شرمانه توأم با لمپنیسم رو داشته باشین تا بریم سراغ پایتخت ام القرای جهان اسلام ! که همین تهرون خودمون باشه . روز روشن جلوی خونه ی یه استاد دانشگاه بمب میزارن و طرف را می کشن ، بعدش به فاصله چند ماه و فقط ظرف دو روز - دقیقاً 2 روز - به دو پزشک و استاد دانشگاه تیراندازی میشه و جفتشون کشته میشن ، اونوقت نه از وزیر اطلاعات خبری هست نه از سپاه ! همه شون خفه خون گرفتن . چجوریه که اونا رو تا خود خاک عراق سایه به سایه از وسط کوه و کمر و بر و بیابون دنبال می کنن و میکشن اما اینجا از این خبرا نیست ؟ حتا یکی پیدا نمیشه یه شک بکنه ! واقعاً باید گفت : مسخره است ! نه ؟ من نمیخوام نتیجه گیری کنم اما هر کسی از ظن خودش یار بشه و نتیجه گیری دلخواه خودش رو بکنه . یا حق

Thursday, September 23, 2010

ما مردم ایران هم از سازمان ملل می خواهیم که در مورد انتخابات پارسال ایران یک کمیته حقیقت یاب تشکیل و موضوع را بررسی کند

حال که احمدی نژاد در سخنرانی امروزش - البته به ناحق و کاملاً دخالت آمیز - از سازمان ملل متحد خواسته است که با تشکیل یک کمیته حقیقت یاب ، در مورد واقعه 11 سپتامبر و حوادث بعد از آن از جمله جنگ افغانستان و عراق ( انگار این دو کشور خودشان نماینده ندارند و مثلاً عقلشان نمیرسد ! ) تحقیق کند ، ما بعنوان مردم ایران ( و بدون دخالت در مسائل هیچ کشور خارجی ) از سازمان ملل متحد خواستاریم که یک کمیته حقیقت یاب نیز مأمور تحقیق در مورد انتخابات سال گذشته ایران و وقایعی گردد که در پیامد کودتای انتخاباتی همین آقای احمدی نژاد بوقوع پیوست و علاوه بر خدشه دار کردن اعتماد عمومی مردم ، باعث از دست رفتن جان صدها تن از ایرانیان گردید و بسیاری نیز در زندان مورد شکنجه و تجاوز و نقض آشکار حقوق بشری شان قرار گرفتند و هنوز هم قرار می گیرند . این ، یک خواست عمومی است و بر سازمان ملل متحد است تا بعنوان مرجع و ملجأ حقانیت و حق طلبی کل جامعه بشری ، وظیفه قانونی خود را در قبال مردم ستمدیده و حق طلب ایران ادا نماید . بامید آزادی ایران از چنگال دروغ و ریا و حماقت و زشتخویی

Wednesday, September 22, 2010

آقای اوباما ، کدام گفتگو ؟ شما هنوز نمیدانی که جمهوری اسلامی به شعار " مرگ بر آمریکا " نیاز حیاتی دارد ؟

ایکاش کسی پیدا می شد و به این اقای اوباما حالی می کرد که آقا جان ! این جمهوری اسلامی پایبند هیچ اصول اخلاقی و عرفی نیست . بعنوان شاهد هم همین موضوع سنگسار سکینه محمدی آشتیانی که بعد از آنهمه اخبار و اطلاعات و اسناد و مدارک منتشر شده و حتا اعلام برزیل مبنی بر دادن پناهندگی به ایشان ، توسط احمدی نژاد ، آنهم در روز روشن انکار می گردد . در خصوص مسائل هسته ای هم داستان بر همین منوال است . اینها برای پیشبرد کارهایشان به هیچ اصولی پایبند نیستند ، ضمن آنکه شعار مرگ بر آمریکا مانند خون در رگهای جمهوری اسلامی است . اینها نمیتوانند از این شعار صرف نظر کنند . همین

فرازهایی از بحار الانوار مجلسی ... قضاوت با خودتان


(دربهشت)توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد. کتاب کنزالعمال، جلد14، ص 468

بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت می‌برند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان می‌باشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص 468)

پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمی‌برند. (کتاب لثالی، ص 503)

حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و ملال حاصل نمی گردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت می‌دارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زده‌اند و بایکدیگر صحبت می‌دارند. (بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98)

بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گیاه) می‌رویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و سفید پوش نشسته‌اند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند. (بحارالانوار،ج۸،ص۱۹۶)

دوشیزگان با چنان صدایی می خوانند که خلایق تا کنون چنین صدایی را نشنیده‌اند و این نعمت، بالاترین نعمات بهشتی است این دوشیزگان به تسبیح (ذکر صفات الهی) تغنی میکنند. (بحارالانوارص۱۲۷)

هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا می‌فرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز می‌باشد که هریک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون می‌باشند. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

Monday, September 20, 2010

کشور دوست و برادر ، سنت وینسنت ، تنها یک جزیره آتشفشانی با وسعت کمتر از 200 مایل مربع و جمعیت صد و بیست هزار نفر

پیرو صحبت های احمدی نژاد در مورد سیستم مدیریت ایرانی و جذابیت آن برای کشورهای دنیا و همچنین تکرار این موضوع که اکثر کشورهای دنیا خواهان ایجاد ارتباط با ایران و بهره مندی از سیستم نوین مدیریت ایرانی هستند ، بالاخره احمدی نژاد موفق شد در نیویورک با نخست وزیر کشور سنت وینسنت دیدار و گفتگو کند و از داشتن این متحد قدرتمند به خود ببالد . کشور سنت وینسنت در واقع یک جزیره آتشفشانی به ابعاد 18 مایل در 11 مایل است که در دریای کارائیب واقع شده است . این کشور دارای شش شهر ( دقیقاً 6 شهر ) است با جمعیتی در حدود 120000 نفر . بعنوان یک ایرانی از اینکه کشورم دارای یک همچو متحد و هم پیمان قدرتمندی در عرصه رقابت های جهانی و مبارزه رودر رو با سیستم مدیریت آمریکایی است بر خود می بالم . حدس می زنم از این پس ، ما برای رفتن به سنت وینسنت نیازی به ویزا نداشته باشیم ، یعنی امیدوارم سنت وینسنت حداقل این اجازه را به ایرانی ها بدهد . بیشتر از این نمیتوان در مورد سنت وینسنت نوشت

Tuesday, September 14, 2010

آقای محقق داماد ، مناظره با پرفسور هاوکینگ پیشکش ! شما اگه میتونی بیا ثابت کن بشر مجبور نیست و مختار است

در خبرها آمده است که در پی ادعای پرفسور استفان هاوکینگ در خصوص رد وجود خدا و زیر سؤال بردن نظریه خلقت ، آقای محقق داماد برای مناظره با ایشان اعلام آمادگی کرده است . اگر چه آرزوی قلبی من این است که ایکاش واقعاً این اتفاق بیفتد و همگان در جریان کم و کیف آن قرار گیرند اما نقداً درخواستی از این جناب محقق داماد دارم . جناب محقق داماد ، بر اساس تعلیمات قرآنی و مطابق صریح کتاب قرآن خداوند عالم بالغیب والشهاده است و علم خداوند جزو صفات ثبوتیه خداوند است و جای هیچ شک و تردیدی در آن نیست . همچنین است صفت قدرت برای خدا . یعنی صفاتی چون علم ( آن هم از نوع خدادندی آن ) و قدرت - در حد بینهایت و بدون یک ذره تردید و لغزش - بخشی از تعریف خداوند است . با پذیرش این فرضیه سؤالی دارم : آیا من و جنابعالی بعنوان بندگان مخلوق این خداوند مورد نظر شما می توانیم کاری انجام دهیم و تصمیمی بگیریم و راهی برویم که از روز ازل توسط خداوند دانسته نشده باشد ؟ آیا اگر من و شما مختار به انجام یک انتخاب هستیم ، این انتخاب ما و نتیجه آن می تواند خارج از دایره علم خداوندی باشد ؟ اگر آری ، که باید در علم خداوند شک کرد و اگر نه ، پس من و شما در انتخاب راه و آنچه در نهایت در آن دنیا نصیبمان میشود چه نقشی می توانیم داشته باشیم ؟ بهشتی بودن شما توسط خداوند پیش بینی شده و دوزخی بودن من نیز بهمچنین ! شما خوش شانس بودی و من بد شانس . به شما در بهشت موعود خوش بگذرد و وای بر من که در دوزخ چه بلاهایی که بر سرم خواهد آمد به سبب آنچه در تعیین آن نقشی نداشته ام . همین

Tuesday, September 7, 2010

اگر نمی شود فریاد زد می شود ، میتوان بجا سکوت کرد ! نه ؟

ایمیل وارده :


اگر نمی شود فریاد زد می شود ، بجا سکوت کرد ؟!

می شه از استادان بزرگی مثل شجریان حمایت کرد.

می شود با به سینما نرفتن اخراجی ها را محکوم کرد .

می شودبه هدیه تهرانی و شریفی نیا فهماند که اگر به مردم پشت کنند دیگر دوستشان نداریم .

می شود به تمام کسانی که به مردم دروغ میگویند فهماند که مردم می فهمند .

می شود با صدای سکوت فریاد زد .

این یکی را دیگر خودمان از خودمان نگیریم ....

می‌گویند زن و شوهری نیمه‌شب در محله‌ای راه می‌رفتند. ‌

لات‌ها جلویشان را گرفتند و گفتند یا هر دویتان را می‌کشیم یا زن باید برایمان برقصد.

زن رقصید. لات‌ها رهایشان کردند.

زن دید که مرد از او رویگردان است. گفت خودت دیدی که شرطشان این بود وگرنه هیچ بعدی نبود مست و لایعقل هردویمان را بکشند.

شرط عقل رقصیدن بود. مرد گفت بله. ولی خوش‌رقصی نبود.

آنها نمی‌دانستند تو اینهمه هنر داری و با یک تکان سر و دست و کمر کار تمام بود؛ لزومی به یک ساعت سینه لزراندن و باسن چرخاندن و عشوه‌ریزی نبود. تو خوش‌رقصی کردی!

حکایت ما با بعضی آرتیست‌ها گویا از همین دست است البته با این تفاوت که اگر نرقصند هم چندان آسیبی نمی‌بینند.

یکی از رفقا که مهران م. را می‌شناخت می‌گفت برای دیدار دیدار پیشین با آقا سخت به او پیله می‌کنند که باید بیایی و هرکار که می‌کند دست از سرش برنمی‌دارند.

آخر سر مجبور می‌شود چند روزی در جایی پنهان شود تا نرود. و نرفت.

زنده هم مانده و هرچند که طبعا از این به بعد در کارهایش کارشکنی می‌کنند و حتی شاید نتواند هیچ فیلم و سریالی بسازد، اما از چشم مردم نیفتاد.

دو دو تا چهارتا هم که حساب کنیم عقل همین را حکم می‌کند. مهران و ده‌ها و صدها نفر مثل او مگر از زندگی چه می‌خواهند؟

همین‌ الان هم اگر خانه‌نشینشان کنند باز هم برنده آنهایند که عمری در دل مردم خواهند بود.

حالا به آن همه کارش دوکار دیگر هم اضافه می‌کرد به بهای دهن‌کجی به این همه خونی که ریخته شده و به اینهمه چشم و سر و دست و پا و پهلویی که درآمده و شکسته و بسته و دریده شده؛ چه سودی برایش داشت؟ مهران مسعود ده‌نمکی که نیست که روی نفرت و ابتذال هم بتواند موج‌سواری کند.

تازه اینها که بهایی نیست.

یکی از دوستان در فیس‌بوک یادآوری کرد که میلان کندرا بارها نوشته است که در چکسلواکی دوران جنگ سرد

بسیاری ار هنرمندان و نویسندگان به رفتگری و شیشه‌شویی حاضر شدند اما به کرنش مقابل کمونیست‌ها تن ندادند.

بالاخره هرچیزی بهایی دارد و آزادگی هم بی‌بها نمی‌شود. همین‌جا هم البته کم نیستند آزاده‌مردان و زنانی که سربه‌دار می‌دهند اما تن به هرکار نمی‌دهند.

محمدنوری‌زاد و جعفرپناهی از این دسته‌اند و صدها نفر کم نام و نشان‌تر.

اما حالا گیریم به هر دلیلی این افراد به کارهایی تن دادند یا اصلا عقیده داشتند.

خوش‌رقصی دیگر چه معنایی دارد؟

فلان آکتریس درجه دو سینما هر عقیده‌ای که دارد محترم است و هر کاری که کرده به خودش مربوط است،

اما چادر چاقچور کردن و به ضیافت رفتن و نطق سی و نه درجه‌ای کردنش چه معنایی دارد؟

باباکرم در این سن و سال و با این ریخت و قیافه؟!

شهاب حسینی نه فقط از این محافل پرفیض نمی‌گذرد که در بدترین شرایط بگیر و ببند و خفقان،

با همسرش به عنوان زوج نمونه در جشنواره زوج خوشبخت ایرانی از دست مهرداد بذرپاش و احمدی‌نژاد جایزه می‌گیرد. آدم این قدر چیپ و ندیدپدید؟

با همه این‌ها من با هر واکنش غیراخلاقی به این حضرات مخالفم.

اصلا کار غیراخلاقی اصولا در جنبش سبز به هبچ بهانه‌ای نباید جاگیر بشود.

اما با تحمیل کردن هزینه سخت موافقم.

به عنوان یک نمونه طرفداران جنبش سبز و از آن بالاتر تمام کسانی که دل در گرو آزادگی و شرافت به ویژه در عرصه هنر دارند،

به جنبش تحریم هر گونه محصولات هنری و غیرهنری این جماعت بپیوندند.

کاری‌ست كم هزینه برای مردم و پرهزینه برای مردم فروشان.

کافیست موجی راه بیفتد و ده‌ها هزار نفر اعلام تحریم کنند و به گوش صدها هزار نفر برسانند.

خواهید دید نه به هیچ ضرب و زوری -حتی صدا و سیما- اینها نخواهند توانست در صحنه بمانند و کمر راست کنند.

تهیه‌کننده سینما بیش از هر سیاستی به سیاست گیشه می‌اندیشد

و همینکه احساس کند منبعد هدیه تهرانی نه فقط تضمین فروش نمی‌کند که باعث کسادی بازارش هم می‌شود، او را حذف می‌کند.

آنوقت خانم تهرانی می‌تواند در کمال آزادی برود هر بار با .... عکس بیندازد؟

و به قول مهدی کروبی: تازه این اول داستان است